English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (6564 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
welding source U منبع جریان جوش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
polarities U بیان اینکه نقط های منبع یا collector جریان الکتریکی است .
polarity U بیان اینکه نقط های منبع یا collector جریان الکتریکی است .
regulate U منبع ولتاژیا جریان ثابت که خروجی آن با تغییرمنبع ورودی تغییرنمی کند
regulated U منبع ولتاژیا جریان ثابت که خروجی آن با تغییرمنبع ورودی تغییرنمی کند
regulates U منبع ولتاژیا جریان ثابت که خروجی آن با تغییرمنبع ورودی تغییرنمی کند
regulating U منبع ولتاژیا جریان ثابت که خروجی آن با تغییرمنبع ورودی تغییرنمی کند
invisible U مداری که تامین کننده منبع جریان متناوب است از باتری DC
positive U اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
current supply U منبع جریان
PSU U مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
Other Matches
ups U منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
uninterruptable power supply U منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
marking current U جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
deadlock U موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
line source U منبع خطی منبع شبکه
leakage current U جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
all mains receiver U گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flows U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit U جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
inverts U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
currents U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
invert U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
ampere U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne U ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor U مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor U گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
induction current U جریان القاء شده جریان تحریک
constant current U جریان مستقیم جریان ثابت باطری
counter current U جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
runoff coefficient U ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number U این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
three phase current U جریان سه فاز جریان دوار
current compensation U کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
current flow U سیلان جریان فلوی جریان
parasitic current U جریان نشتی جریان خارجی
gresham's law U پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart U انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter U دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry U شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
vortex ring state U حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
small reservoir at well top U منبع
supplying U منبع
supply U منبع
supplied U منبع
origins U منبع
fountain U منبع
source code U کد منبع
origin U منبع
references U منبع
receptacles U منبع
reference U منبع
rootstock U منبع
fountains U منبع
hotbed U منبع
water supply U منبع اب
source U منبع
water system U منبع اب
hotbeds U منبع
cistern U منبع
cistern U منبع اب
pools U منبع
pooled U منبع
pool U منبع
wellspring U منبع
cisterns U منبع اب
water supplies U منبع اب
resourc U منبع
resource U منبع
head spring U منبع
receptacle U منبع
fount U منبع
cisterns U منبع
alternator U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
d.c. transformer U ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
alternators U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism U پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
incandescent source U منبع ملتهب
aliunde U از منبع دیگر
information source U منبع اطلاعات
cold body U منبع سرد
illuminant U منبع نور
grid bias supply U منبع ولتاژشبکه
noises U منبع تغذیه
attack origine U محل یا منبع تک
noise U منبع تغذیه
neutron source U منبع نوترون
isogenous U دارای یک منبع
agency of communications U منبع ارتباط
magnetic storage U منبع مغناطیسی
lighting source U منبع روشنایی
message source U منبع پیام
image source U منبع تصویر
light point U منبع روشنایی
heat supply U منبع حرارتی
resource U منبع ممر
fountainhead U منبع خبر
mains supply U منبع شبکه
power source U منبع قدرت
data source U منبع داده
thermal reservoir U منبع گرمایی
mine U منبع مامن
mined U منبع مامن
mines U منبع مامن
system resource U منبع سیستم
store of value U منبع ارزش
source routine U روال منبع
source register U ثبات منبع
source program U برنامه منبع
source of power U منبع انرژی
thermal reservoir U منبع گرما
energizer U منبع انرژی
word of mouth <idiom> U از منبع موثق
wellhead U منبع چشمه
voltage source U منبع الکتریسیته
voltage source U منبع قدرت
voltage source U منبع ولتاژ
source U منبع منشاء
source U منبع برق
elevated tanke U منبع اب هوائی
elevator boot U منبع بالابر
electron emitter U منبع الکترون
source of power U منبع قدرت
source listing U لیست منبع
power supplay U منبع قدرت
radiation source U منبع تشعشع
cold water supply U منبع ابسرد
authority U منبع موثق
power supply U منبع انرژی
original U منبع سرچشمه
originals U منبع سرچشمه
power supply U منبع تغذیه
source language U زبان منبع
power supplay U منبع تغذیه
light source U منبع نور
excitation source U منبع برانگیختگی
source computer U کامپیوتر منبع
source data U دادههای منبع
source document U سند منبع
second source U منبع دوم
cooling water supply U منبع اب سرد
resource sharing U اشتراک منبع
resource management U مدیریت منبع
resource file U فایل منبع
resource allocation U اختصاص منبع
energy supply U منبع انرژی
candlepower U شدت نور یک منبع
bonanza U منبع عایدی مهم
bonanzas U منبع عایدی مهم
electronic power supply U منبع تغذیه الکترونیکی
adscititious U دارای منبع خارجی
authority U منبع صحیح و موثق
emergency power supply U منبع قدرت اضطراری
turn off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
source data automation U خودکاری داده منبع
switch U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
resource sharing U اشتراک گذاشتن منبع
switched U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
switches U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
power supply switch U کلید منبع تغذیه
power supply cable U کابل منبع قدرت
power supply cable U کابل منبع تغذیه
gravy trains U منبع در امد نامشروع
gravy train U منبع در امد نامشروع
non renewable resource U منبع بازگشت ناپذیر
source listing U لیست برداری منبع
cisterns U حوضچه ارامش منبع
voltage source U منبع فشار الکتریکی
provenance U منبع [باستان شناسی]
archeological site U منبع [باستان شناسی]
site of the find U منبع [باستان شناسی]
turn-off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
turn-offs U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
cash cow <idiom> U منبع خوبی از پول
goldmines U منبع در آمد سرشار
goldmine U منبع در آمد سرشار
x ray source U منبع اشعه رونتگن
cistern U حوضچه ارامش منبع
non renewable resource U منبع تجدید ناپذیر
line source U منبع خطی شکل
light source colour U رنگ منبع نور
low frequency source U منبع فرکانس پایین
radix U پایه منبع اصلی
low voltage supply U منبع فشار ضعیف
internal power supply U منبع تغذیه داخلی
magnetic energy storage U منبع انرژی مغناطیسی
magnetic store U حافظه یا منبع مغناطیسی
information resource management U مدیریت منبع اطلاعات
motored U منبع نیروی مکانیکی
magnetic tape store U منبع یا حافظه نوارمغناطیسی
motors U منبع نیروی مکانیکی
mechanical energy reservoir U منبع انرژی الکتریکی
motor U منبع نیروی مکانیکی
motor- U منبع نیروی مکانیکی
uninterruptable power supply U منبع تغذیه وقفه ناپذیر
lay in <idiom> U ذخیره منبع وموجودی چیزی
powered U توقف منبع تغذیه الکتریکی
power U توقف منبع تغذیه الکتریکی
source data automation U کنترل خودکار داده منبع
r f power supply U منبع توان بسامد رادیویی
aircraft battery U منبع الکتریکی برای هواپیما
mains electricity U منبع الکتریسیته محلی مشتریان
Recent search history Forum search
1سلام. می خواستم معنی این جمله رو بدونم :above threshold bias currents
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
2این جمله وقتی در یک کتاب گفته میشه چطور ترجمه میشه see Rapid Reference 6.4
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
1cartridge
1Otherwise, throw in a rimshot hit every now and then
1 tofu معنی این کلمه تو دیکشنری نیست
0halo current
0coopling
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com